جز این نمیتوان به یک تعریف کلی از سینمای ملی رسید. فیلمسازان ایرانی هم تحتتأثیر افکار و ایدههای مختلفی که دارند، فیلم خود را میسازند و همه این فیلمها با ذهنیت و تفکر ایرانی ساخته میشود و متعلق به سینمای ملی است.
آدمهایی که در جامعه ایرانی زندگی میکنند تفکرات متفاوتی دارند ولی از آنجا که در فضای ایران تنفس میکنند، ذهنیتهایشان ایرانی است.
به این ترتیب، نمیتوان نسخه یکسانی برای همه، جهت رسیدن به سینمای ملی پیچید. این موضوع بهنظر بیحاصل میرسد زیرا نمیتوان فیلمساز را - که با تفکر خاص خود فیلم میسازد - محدود کرد و از او خواست که بهگونهای دیگر و با تفکر دیگران و برخی مدیران و مسئولان فیلم بسازد.
در بیشتر مناطق ایران مردم فارسی حرف میزنند، اما با لهجه و گویشهای متفاوت؛ آیا میتوانیم بگوییم همه فقط به یک شکل، فارسی حرف بزنند؟ به زعم من، هرگز به تعریف مشخصی از سینمای ملی نخواهیم رسید چون در سینمای ما همه گونه سینماگری وجود دارد که با سلایق خودشان فیلم ایرانی میسازند و در واقع اثری ملی تولید میکنند. آیا میتوان همه آنها را موظف کرد که یک جور فیلم بسازند؟
البته کوشش برای تعریف سینمای ملی بد نیست؛ اما از این منظر که براساس آن تعریف، به نگاهی ایرانی در فیلمها برسیم که این نگاه ایرانی از دید فیلمسازان مختلف، شکلهای گوناگونی خواهد داشت. برای رسیدن به این تعریف، نباید اصرار ورزید و باید اجازه داد که فیلمساز با تفکرات خودش پیش برود چون این نگاهها طرفداران و مخالفان خود را دارد.
درهرصورت نباید یک الگو را کلیشه کرد و به همه سینماگران پیشنهاد داد. اصولاً هنر، الگوپذیر نیست. اگر کارگردانی ایرانی به کشورش علاقه داشته باشد، بهطور طبیعی و ناخودآگاه فضاهایی میآفریند که به فرهنگ و آداب و رسوم و تاریخ این سرزمین مرتبط میشود.
از سوی دیگر، این بحث نیز اهمیت دارد که چه کسانی و با چه دیدگاههایی میخواهند سینمای ملی را چارچوب بندی کنند و اساسا قرار است چگونه از این چارچوب استفاده شود؟ این بحث مهمی است که باید درجای خود بررسی شود. البته در مواردی باید به برخی دوستان حق داد.
درحال حاضر فیلمهایی در سینمای کشورمان اکران میشود که اصلا هیچ رنگ و بویی از فرهنگ اجتماعی و عمومی ما ندارد. بهعنوان مثال در کدام خیابان ما هفتتیرکشی میشود که در برخی از فیلمهایمان به چشم میآید؟
این تقلیدی از فیلمهای هالیوودی است یا ژانربندهایی که صورت میپذیرد و میگویند فلانی در ژانر سیاه کار میکند و دیگری در ژانر چنان و.... شاید اینها مسائلی است که باعث شده عدهای بهدنبال تعریف سینمای ملی باشند.
اما اگر فیلمسازی کارش را بلد باشد و فرهنگ ایران زمین را نیز بشناسد، میتواند فیلم ایرانی بسازد. من زمانی فیلمهای تربیتی میساختم که مربوط به مسائل خانوادگی بود. ما همواره با این مسئله سروکار داشتیم که برخورد یک خانواده مازندرانی یا گیلانی با فرزندانشان نسبت به یک خانواده بلوچ یا عشایر عرب جنوب تفاوت دارد.
ممکن است هرکدام ارتباطات خانوادگی متفاوتی داشته باشند، اما همگی ایرانی هستند. پس نمیتوان در هیچ زمینهای قالب تعریف کرد. به همین دلیل معتقدم نمیتوان برای سینمای ملی، فرمول ارائه داد.
* کارگردان و فیلمساز